تولدت مبارک فرشته من

پارسال همیچین روزی بود که از دلهره و استرس داشتم میمردم دکترم گفته بود مشکوک به مسمومیت بارداری هستم فشار خون بالا هم که نزدیک دو ماه بود ولم نمیکرد ...صبحانه نهار شام شده بود گریپ فروت انار لیمو شیرین....چه روزایی بود ...تا اینکه شب بیست وسوم بهمن ماه البته صبح بود ساعت نصفه شب و گذشته بود که اورژانسی رفتیم بیمارستان و ساعت سه و بیست دقیقه صبح روز بیست و چهارم بهمن ماه بهترین هدیه زندگیمونو از خدای مهربون گرفتیم...و اون دختر ناز و قشنگمون ال ای بود که با اومدنش رنگ تازه و زیبایی به زندگیمون داد...اولین باری که دیدمش باورم نمیشد اخه بی صبرانه کنتظر دیدن روی ماهش بودم..صدها بار چهره اشو تصور کرده بودم اما اون فوق العاده بود شبیه هیچ کدوم از تصوراتم نبود یه دختر کوچولو که ابرو هم نداشت;-)

یک سال گذشت با همه سختی ها و شیرینی هاالبته ال ای عزیزم حضور تو سختی ها رو اسون کرد برای ما...همه اون شب زنده داری هافدای یه لبخند تو که صبح ها میزدی و ما رو شارژ میکردی....فقط قسمت ناراحت کندده وقتی بود که مریض بودی و بی حال خبری از,شیطونی نبود و دلمون برات کباب میشد ....الانم که هر روز شیرین تر میشی و من و بابا و از خود بی خود میکنی...خدای مهربونم ازت ممنونیم به خاطر همه نعمت های ریز و درشتت...اگه لایق بودیم و نبودیم از چشمه لطفت نوشیدیم..اما تسکر ویژه به خاطر افریده زیبا و سالمت به خاطر هدیه خودت به من و علی ...به خاطر نوری که به زندگیمون دادی و به خاطر اینکه هوامونو خیلی داری..خیلی دوست داریم و هدیه قشنگتو به خودت میسپاریم ...همیشه مواظبش باش چون خیلی با ارزشه برامون..به ما هم این قدرت و توانایی و بده لایق هدیه تو باشیم و بتونیم به بهترین نحو بزرگش کنیم...خدایا خیلی دوست داریم...

خدایا ازت ممنونم و شکر میکنم همسر مهربون و صبوری دارم ...یه بابای تمام عیار که همیشه پناه و دلگرمی من بوده و همیشه در هر شرایطی کنارم بوده و هست ...یه دوست فوقالعاده یه همسر بی نظیر و یه بابای درجه یک....علی دوست دارم ...

امیدوارم خانواده کوچولومون همیشه شاد و سالم و موفق در پناه حق و در کنار همه اونایی که دوسشون داریم باشه.

دوستای مهربون و فامیلای عزیزم...از اینکه در مدت این یک سال پیش ما بودین ...جویای حال ما بودین و با محبت های خالصانه همیشه ما رو شرمنده کردین خیلی ممنونیم...انشالاه جبران کنیم دوستون داریم....